سه‌شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۷
طراحی پیوست رسانه‌ای برای اعلام سیاست‌های بانک مرکزی

بررسی نشان داده که هر بار حضور رییس کل در رسانه، تأثیر معناداری بر تغییرات قیمتی در بازار ارز، سکه و شاخص کل بورس از خود به جا گذاشته است.

فرشاد پرویزیان- کارشناس مسائل اقتصادی: مراجعه به مکتوبات اقتصادی گذشته نشان می‌دهد که تمامی طیف‌ها و رویکردهای اقتصادی همواره به نقش انتظارات در شکل‌گیری روندهای قیمتی اهمیت می‌دادند. همچنین از آنجا که مقوله "ارزش" یک پدیده ذهنی است، لذا تمایلات، باورها، آموزه‌ها و تمام اطلاعاتی که الگوی ذهنی افراد را شکل می‌دهند، در ارزش‌گذاری دارایی‌ها تأثیرگذار هستند. بنابراین مبنای شکل‌گیری انتظارات اقتصادی افراد، اطلاعاتی است که دریافت می‌کنند که در دنیای امروز رسانه بیشترین نقش را در انتشار اطلاعات بین افراد جامعه ایفا می‌کند، بنابراین با توجه ‌به تأثیر حضور مقامات پولی در رسانه بر متغیرهای کلان اقتصادی و انتظارات، در این نوشتار به بررسی نقش رسانه و اثرگذاری آن بر انتظارات تورمی پرداخته خواهد شد.

مبانی خرد در شکل‌گیری انتظارات

در مباحث اقتصاد خُرد، اصل بر این است که مصرف‌کننده براساس رجحان آشکار تصمیم می‌گیرد. یعنی مصرف‌کننده سبدی از کالاها را به یک یا همه سبدهای کالایی دیگری که می‌تواند به دست آورد ترجیح می‌دهد و آن را در طول زمان بهینه‌سازی می‌کند. به این معنا که سعی دارد در بین گزینه‌های محتمل خود بهترین انتخاب را انجام دهد تا مطلوبیت خود را حداکثر کند.

این موضوع در بحث سبد دارایی نیز مطرح می‌شود. در بهینه‌سازی سبد دارایی، بحث بر آن است که هر فرد سبدی از دارایی را در اختیار دارد و در پی حداکثرسازی یا لااقل حفظ ارزش سبد دارایی خود است. بر این ‌اساس است که فرد تصمیم می‌گیرد چگونه سبد را بهینه کند و کدام دارایی را به کدام دارایی تبدیل کند. پس می‌توان گفت که افراد تشکیل سبد دارایی و بهینه‌سازی آن را بیشتر بر اساس عقلانیت و الگوی ذهنی خود انجام می‌دهند و این الگوی ذهنی نیز از طریق اطلاعات، اکتسابات و ادراکاتی است که از پیرامون خود کسب می‌کنند.

این اطلاعات از انواع فضای رسانه‌ای مانند شنیده‌ها، دوستان، آشنایان، اظهارات مقامات رسمی و غیررسمی و امثال آن دریافت می‌شود و فرد بر اساس آن سعی می‌کند، سبد دارایی خود را به بهینه‌ترین حالت ممکن نگهداری کند تا مطلوبیت آن به حداکثر ممکن برسد. به طور مشخص، در چنین حالتی الگوهای ذهنی فرد به‌ شدت به متغیرهای پولی مانند نرخ بهره حساس می‌شوند، زیرا متغیرهای پولی در بازدهی دارایی‌ها تأثیر بسیار زیادی دارند. همچنین انواع و اقسام ریسک‌های سیستمی مانند تحریم، جنگ، زلزله، تغییرات آب‌وهوایی نیز می‌تواند گمانه‌زنی فرد را تحت‌تأثیر قرار داده و ترکیب دارایی‌هایی که در سبد دارایی وی قرار می‌گیرد را تغییر دهد. در نتیجه، رسانه (تمام فضاهایی که فرد از طریق آنها اطلاعات دریافت می‌کند) در شکل‌گیری و تغییرات الگوهای ذهنی یا گمانه‌زنی‌های فرد بسیار اثرگذار خواهد بود.

در ایران الگوهای ذهنی افراد در مواجهه با ریسک‌ها و نااطمینانی‌های بسیار زیادی در اقتصاد کلان، شکل ‌گرفته است و این موضوع رفتاری را پدید آورده که نهایتاً منجر به افزایش تورم می‌شود. به ‌علاوه، ریسک‌های اقتصاد کلان نیز از جنسی است که خانوارها بر آنها تسلطی نداشته و علاوه بر آنکه این ریسک‌ها برایشان قابل‌پیش‌بینی نیستند، توانایی تغییر آنها را نیز ندارند، بنابراین فقط می‌توانند تصمیم بگیرند که وقتی این ریسک‌ها پیش آمد، چگونه ارزش دارایی‌های خود را حفظ کنند و بر اساس دسترسی‌ها و انتخاب‌هایی که پیش‌ روی خود می‌بینند، به بهینه‌سازی سبد مصرفی خود بپردازند.

نقش انتظارات در افزایش سرعت سرایت و سرریز بین بازارها

در بازارهای ایران پدیده سرایت و سرریز تغییرات بین بازارها به‌ شدت قابل ‌مشاهده است که این تغییرات در واقع همان ریسک یا واریانس بازارها است. این پدیده زمانی رخ می‌دهد که بازارها دچار ریسک‌های سیستماتیک حاد شده باشند. این موضوع به این صورت است که وقتی نوسانات در یک بازار شروع به افزایش می‌کند، عوامل اقتصادی در سایر بازارها نیز دچار نگرانی می‌شوند و رفتاری از خود نشان می‌دهند که نوسان در آن بازارها را نیز رقم می‌زند. به‌ عنوان ‌مثال، با افزایش شدید قیمت ارز، نگرانی و ترس در بازارهای دیگر نیز به ‌سرعت افزایش می‌یابد و بازارهای کالایی یا مالی نیز به‌ سرعت شروع به نوسان می‌کنند، بنابراین با وجود اینکه در ظاهر بازارها با یکدیگر رابطه علت و معلولی ندارند، اما پدیده سرایت و سرریز نوسانات در آنها به ‌شدت بروز می‌کند و این موضوع به نوبه خود ریسک‌های اقتصاد کلان را افزایش می‌دهد. با افزایش این ریسک‌ها، گمانه‌زنی‌ها نیز بیشتر شده و تجدیدنظر در بهینه‌سازی سبد دارایی افراد نیز افزایش می‌یابد.

رابطه دوسویه رسانه و انتظارات

در بحث رسانه و انتظارات یک رابطه دوسویه را می‌توان متصور بود. زمانی که الگوی ذهنی افراد بر پایه بی‌ثباتی شکل می‌گیرد، افراد به اخباری که در راستای این الگوی ذهنی قرار داشته باشد، بیشتر توجه می‌کنند و اینگونه، اخبار مخاطب بیشتری به خود جذب می‌کند. رسانه‌ها نیز وقتی استقبال جامعه از اینگونه اخبار را مشاهده می‌کنند، تشویق می‌شوند که محتوای خود را بر همین اساس تولید کنند.

به طور طبیعی افراد در اطلاعات دریافتی از رسانه‌ها بیش از هر چیز به سخنان و اخبار نقل شده از سوی مقامات پولی توجه می‌کنند. بیشتر رسانه‌ها، یکی از بخش‌های اصلی اطلاع‌رسانی خود را به اخبار بازار به‌ ویژه بازارهای پولی و مالی اختصاص می‌دهند. بخش‌های خبری اقتصادی شامل شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، ستون یا صفحات اقتصادی و بورسی در رسانه‌های مکتوب و سایت‌های اطلاع‌رسانی و خبری، بیانگر وجود مخاطبان دائمی برای اینگونه اخبار و اطلاعات است. به طور طبیعی مخاطبان رسانه‌ها بیشترین توجه را به سخنان رؤسای بانک‌های مرکزی کشورشان در خصوص نرخ‌های تورم، ارزش پول ملی، ارز و طلا خواهند داشت که از رسانه‌ها منتشر می‌شود، بنابراین دولت هر اقدامی انجام دهد، مردم، مطلع و بر همان اساس فعالیت‌های اقتصادی خود را تنظیم می‌کنند (مرکز بین‌المللی مطالعات پولی و بانکی، ۲۰۰۳).

رسانه‌ها نقش کلیدی در توانمندسازی شهروندان برای نظارت بر فعالیت‌های مسئولان و استفاده از این اطلاعات در تصمیم‌گیری‌هایشان دارند. استیگلیتز (۲۰۰۲)، اقتصاددان معاصر آمریکایی و برنده جایزه نوبل سال ۲۰۰۱ اقتصاد، بیان می‌دارد، رسانه‌ها برای جلوگیری از عدم تقارن اطلاعاتی و به‌ خصوص در ترویج شفافیت در حوزه عمومی، نقش مهمی دارند. محصول رسانه‌ها، اطلاعات است. طبق نظریه اقتصادی، توجه هر فرد، گروه، سازمان یا کشوری که توانایی جلب بیشتر توجه دیگران را داشته باشد، قدرت حکمرانی بیشتری در عرصه اقتصاد خواهد داشت، بنابراین شکل‌گیری تورم انتظاری به طور مستقیم تابعی از دانش و اطلاعات و یا حتی درک شخصی افراد، بر اساس الگوهای ذهنی‌شان، از اطلاعات منتشر شده است. همین اهمیت یافتن منبع دریافت اطلاعات برای گمانه‌های تورمی، خود بازاری برای فضای رسانه‌ای و سودجویی زرد نویسان نیز خواهد شد، چرا که فعالان اقتصادی دائماً در پی کسب اطلاعات جدید، دقیق و دریافت به ‌اصطلاح علامت‌هایی از پشت‌پرده‌ها هستند.

در این راستا، یک بررسی ۱۰ ساله توسط نگارنده، از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ با استفاده از داده‌های روزانه از حضور رئیس‌کل بانک مرکزی ایران در رسانه‌ها، نشان داده که هر بار حضور در رسانه، تأثیر معناداری بر تغییرات قیمتی در بازار ارز، سکه و شاخص کل بورس از خود به جا گذاشته است. بر این اساس زمانی که رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه حضور یافته است، ابتدا بر نرخ دلار و شاخص کل بورس و سپس از طریق همبستگی شرطی بر نرخ سکه نیز اثر گذاشته است.

بررسی دیگری از همان داده‌های ۱۰ساله، اما به‌ صورت ماهانه نشان می‌دهد که تأثیر حضور رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه بر تقاضای پول نیز اثرگذار بوده است. همچنین تأثیر نرخ رشد حضور مقام پولی در رسانه بر رشد نرخ دلار در برابر ریال و نیز رشد قیمت سکه طلای بهارآزادی، نیز معنادار است.

در این مطالعه بدون اینکه محتوای سخنان مقام پولی در رسانه‌ها بررسی و تحلیل شود، نشان داده می‌شود که صرف حضور رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه‌ها، موجب واکنش فزاینده‌ نرخ‌های دلار و سکه در بازار خواهد شد که شاید نشان از بی‌اعتمادی و یا حداقل حساسیت شدید صاحبان سبد دارایی به حضور مقام پولی در فضای رسانه‌ای باشد. درک این بی‌اعتمادی هنگامی سهل‌تر است که توجه کنیم در دوره‌ مورد بررسی، بانک مرکزی ایران مورد تحریم شبکه‌ بین‌المللی سوئیفت بوده است که احتمالاً فعالان اقتصادی و صاحبان سبد دارایی‌ها نسبت به ذخایر ارزی بانک مرکزی و توانایی عملی مقام پولی تردید داشته‌اند. اثر حضور رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه بر هر دو تابع کوتاه‌مدت و بلندمدت تقاضای پول و نقدینگی معنادار است، بنابراین ورود متغیر حضور رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه به تابع تقاضای پول باعث بی‌ثباتی این تابع خواهد شد. این موضوع در حالی است که در مکتوبات و پژوهش‌های اقتصادی پیشین باور بر این بود که تقاضای پول همواره باثبات است. به عبارتی وقتی نتیجه این باشد که تقاضای پول همواره باثبات است، به مقام پولی اجازه می‌دهد که در بازار مداخله کند، زیرا در این شرایط می‌توان ضربه‌ها را احصا کرد و از آنجایی ‌که سیاست‌گذار از قبل می‌داند که چه اتفاقی خواهد افتاد، می‌تواند با آنها مقابله کند. اما وقتی متغیر حضور رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه به مدل تبدیل می‌شود، ثبات تقاضای پول از بین می‌رود. از اینرو به نظر می‌رسد که باثبات بودن تقاضای پول در پژوهش‌های گذشته به این دلیل است که داده‌ها عمدتاً سالانه یا نهایتاً فصلی بوده‌اند. اما وقتی تواتر زمانی تغییر کرده و داده‌ها به ‌صورت ماهانه وارد مدل می‌شوند، منجر به بی‌ثباتی تقاضای پول خواهد شد. حضور رئیس‌کل در رسانه‌ها بر انتظارات اقتصادی عاملین اقتصادی تأثیر جدی داشته و می‌بایست برای این امر برنامه‌ریزی مناسبی جهت مدیریت افکار عمومی و نوسانات بازارها صورت پذیرد.

مدیریت رسانه‌ای انتظارات تورمی

کتابی با عنوان "بانک‌های مرکزی چگونه سخن بگویند؟" در سال ۲۰۰۳ توسط جمعی از اساتید و صاحب‌نظران اقتصادی به چاپ رسید که در آن با مطالعات شهودی از تجربیات ۱۵۷ بانک مرکزی دنیا، راهکارهایی برای نحوه سخن گفتن رئیس‌کل بانک‌های مرکزی ارائه شده گزارش این کتاب در کنفرانس ژنو نیز منتشر شده است. در این کتاب چند نکته وجود دارد. نخست، در عین حال که دائماً توصیه می‌شود که بانک‌های مرکزی باید شفاف باشند و نمی‌توانند حقیقت را پنهان کنند، اما به ‌طور جدی تأکید می‌کند که بانک‌های مرکزی نباید میزان ذخایر ارزی خود را اعلام کنند. بر این اساس، بانک‌های مرکزی باید همه موضوعات را با مردم به‌ صورت شفاف در میان بگذارند، زیرا که اصولاً امکان پنهان‌کاری وجود ندارد. در واقع، اصل شفاف بودن بانک مرکزی می‌بایست در همه موارد رعایت شود به‌ جز در مورد میزان ذخایر ارزی، چرا که هیچ سربازی در جنگ میزان مهمات خود را افشا نمی‌کند. نکته دوم این است که کتاب مذکور بانک‌های مرکزی دنیا را بر اساس نوع مدیریتی که بر آنها اعمال شده است، تقسیم‌بندی و مورد بررسی قرار داده است. به این ترتیب بررسی‌ها نشان می‌دهد بانک‌های مرکزی که مستقل‌تر بوده‌اند و با مدیریت یک فرد اداره می‌شدند در کنترل نوسانات ارزی موفق‌تر عمل کرده‌اند.

این کتاب همچنین بانک‌های مرکزی را به دو مدل کلی تقسیم می‌کند. در مدل اول فرض بر این است که بانک مرکزی با مدیریت یک نفر اداره می‌شود که در این حالت آن فرد سالانه یک یا دو بار باید در رسانه حاضر شود و به ‌صورت شفاف در مورد همه مسائل مرتبط با بانک و متغیرهای پولی صحبت کند (همه ‌چیز به‌ جز ذخایر ارزی). در مدل دوم فرض بر این است که مدیریت بانک مرکزی از طریق یک فرد صورت نمی‌پذیرد. به ‌عنوان مثال از طریق شورا رهبری می‌شود یا از طرف دولت اداره می‌شود. در این حالت پیشنهاد کتاب مذکور این است که رئیس‌کل اصلاً در رسانه‌ها صحبت نکند. لذا پیشنهاد می‌کند که سازوکاری شبیه سخنگو ایجاد شود و این سخنگو در مورد متغیرهای پولی و سایر مسائل بانک مرکزی بیانیه دهد. زیرا هر سخن رئیس‌کل بانک مرکزی در رسانه‌ها بر انتظارات جامعه تأثیرگذار است و از آنجا که جامعه می‌داند رئیس‌کل در اجرای سیاست‌های خود مستقل نیست و تحقق آنها تابع شرایط تعیین شده از طرف وی نخواهد بود، توانایی وی نیز در تحقق سیاست پولی زیر سؤال خواهد رفت. لذا بهتر است رئیس‌کل مستقیماً در رسانه حاضر نشده و صحبت نکند.

جمع‌بندی و پیشنهادها

بانک مرکزی هر سیاستی یا اهدافی که تعیین می‌کند، حتماً باید این موضوع که انتظارات افراد از آن اثر می‌پذیرد را مدنظر قرار دهد. سیاست پولی هرچقدر دقیق‌تر باشد اعتماد مردم نیز به آن بیشتر خواهد شد. باید توجه داشت که انتظارات اقتصادی و انتظارات تورمی افراد به سخنان رئیس‌کل بانک مرکزی بسیار حساس است. از اینرو هر سخن وی باید پیوست رسانه‌ای داشته باشد. مثلاً قبل از اینکه رئیس‌کل راجع به نرخ بهره یا نرخ دلار صحبت کند باید پیوست رسانه‌ای آن اجرا شود. یکی از مزایای پیوست رسانه‌ای این است که قبل از اعلام و اجرای سیاست‌ها، بازخورد جامعه محک زده می‌شود. در این شرایط می‌توان سیاست‌ها را اثرگذارتر و با ادبیات مناسب‌تری بیان کرد تا از هرگونه امکان ابهام‌آفرینی و تفسیر نادرست سیاست‌ها جلوگیری شود. بر این ‌اساس، توصیه سیاستی قابل ‌بیان این است که مقام پولی برای رفتار رسانه‌ای خود با استفاده از مشاوره متخصصان علوم ارتباطات و نیز حوزه پولی، مدلی مؤثر طراحی کرده و حتی‌المقدور از حضور رسانه‌ای بدون علت مهم و سیاستی، خودداری کند. بدیهی است حضور در فضای رسانه‌ای و استفاده از ابزارهای ژورنالیستی، تخصصی پیچیده و نیازمند بهره‌گیری از مدل‌های ارتباطاتی برای اقناع مخاطب و جلب‌اطمینان وی است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha